همسویی مواضع سوریه و ترکیه در مخالفت با قرار داد نفتی امریکا و قسد
قرارداد نفتی امریکا با نیروهای موسوم به دموکراتیک سوریه در خصوص بهره برداری از منابع نفت در مناطق تحت کنترل این گروه, نیت واقعی امریکا از حفظ نیروهای گریز از مرکز به بهانه مبارزه با داعش را آشکار کرد.
امریکا زمانی که نیروهای موسوم به دموکراتیک سوریه ( قسد) را تشکیل داد هدف از آن را مقابله با داعش در سوریه اعلام کرد اگر این ادعا درست می بود قاعدتا بعد از شکست داعش در سوریه دیگر نیازی به حفظ این نیروها نبود. اما نه تنها این نیروها حفظ بلکه امریکا برای تقویت بنیه مالی آنها در اقدام غیرقانونی و غیرمشروع دیگر قرارداد نفتی با آنها برای استخراج و ایجاد دو پالایشگاه منعقد و با این کار نیت واقعی خود را از ایجاد قسد آشکار کرد و نشان داد که مقابله با داعش ازهمان ابتدا حرکت انحرافی بوده و اساسا ایجاد داعش بهانه و توجیهی برای برای رسمیت بخشیدن به نیروهای گریز از مرکزدر سوریه و زمینه سازی برای تجزیه این کشور بوده است.
البته اهداف امریکا و رژیم صهیونیستی در سوریه به مراتب فراتر و گسترده تربوده و آنها در صدد بودند با اجرای پروژه براندازی, سوریه را به چندین قسمت تقسیم و حتی امکان اشغال بخش های دیگری از خاک سوریه را درامتداد مناطق اشغالی جولان برای رژیم صهیونیستی فراهم کنند اما اکنون تنها چیزی که از این پروژه بزرگ برایشان باقی مانده ایجاد نیروهای گریز از مرکزی کردی در شمال شرقی سوریه است.
دولت سوریه تاکنون نهایت تلاش خود را بکار گرفته است که با اعطای حقوق سیاسی ویژه به کردها آنها را کماکان در مدار دولت مرکزی نگه دارد اما به نظر می رسد با اقدام جدید کردها در امضای قرار داد نفتی با امریکا که نقض صریح حاکمیت ملی و تمامیت ارضی سوریه بشمار می رود ، تغییر رویه دهد. البته خطر این قرارداد تنها برای سوریه نیست و شاید بیشترین خطر آن متوجه دولت ترکیه باشد که همواره اعلام کرده است که از تکرار تجربه کردستان عراق در سوریه جلوگیری خواهد کرد . از این رو ترکیه نیز همانند سوریه واکنش منفی به قرار داد نفتی سوریه و قسد نشان داده و این شاید از معدود مواردی باشد که مواضع سوریه و ترکیه بعد از سال ها دوری و تنش با یکدیگر همسویی پیدا کرده است. از این دید قرارداد نفتی جدید امریکا و کردهای سوریه با همه آثار و پیامدهای منفی که به همراه دارد این نکته را برای هر دو کشوربخصوص ترکیه یاد آوری می کند که هر دوکشور در معرض یک تهدید و خطرمشترک قرار دارند . تا پیش از این ترکیه تلاش کرده بود هم خصومت با دولت مرکزی سوریه را درچارچوب پروژه احیای نوعثمانی در پوشش اخوانی کردن منطقه دنبال و هم اینکه یک تنه با خطر تجزیه کردی در شمال شرقی سوریه مقابله و از نیروهای تکفیری به عنوان نیروهای نیابتی در این مبارزه استفاده کند اما اجرای این سیاست هرچند پای ترکیه را به بخش هایی ار خاک سوریه باز کرده است اما همچنانکه ملاحظه می شود هیچ تاثیری در مقابله با خطر تجزیه کردی نداشته است و لذا اگر چنانچه ترکیه بخواهد با این خطر مقابله کند چاره ای جز بازنگری در رویکرد قبلی خود و استفاده ازظرفیت و توان دولت مرکزی سوریه ندارد و استمرار رویکرد گذشته ضمن تداوم بخشیدن به تضادهای منطقه ای زمینه حفظ و تقویت نیروهای گریز از مرکز کردی را فراهم می کند.
----------------------------------------
احمد کاظم زاده