پخش زنده
امروز: -
مصطفی کواکبیان نماینده دوره هشتم و دهم مجلس گفت: متاسفانه نظام انتخاباتی ما حزبی نیست، یعنی نهایتاً یک لیستی در میآید که ممکن است چند حزب هم باشند، ولی حزب خاصی نیست.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما شبکه خبر در برنامه فی المجلس با آقای مصطفی کواکبیان نماینده دوره هشتم و دهم مجلس شورای اسلامی، گفتگو کرده است.
سوال: خدمت آقای مصطفی کواکبیان هستیم که از فعالین سیاسی خیلی سابقهدار و نماینده دوره هشتم و دهم مجلس شورای اسلامی هستند. دوره هشتم از سمنان آمدند و دوره دهم نماینده تهران بودند. متولد ۱۳۴۱ دکترای علوم سیاسی و الان هم عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی هستند که آن جا تدریس هم میکنند. روزنامه مردم سالاری را سالها است که در میآورند و حزب مردم سالاری را اداره میکنند و از فعالین سیاسی سابقهدار و شناخته شده هستند.
آقای کواکبیان در ساختمان مجلس و این نهادی که به اسم مجلس شناخته میشود چقدر کارایی وجود دارد و فکر میکنید کارایی آن در طول سالهای بعد از انقلاب کمتر یا زیادتر شده است؟
کواکبیان: واقعیت این است که من یک مقدار شفاف صحبت میکنم و شاید به همین خصوصیت شناخته شده هستم، خیلی تفاوت کرده مجلسی که باید در راس امور باشد با مجلسی که الان یازدهمین دورهاش را طی میکند. در فلسفه تشکیل مجلس ۳ کار ویژه اساسی تعریف میشود یکی این که مجلس برای قانونگذاری است، دوم این که مجلس برای نظارت بر امور و دستگاههای اجرایی و امثال اینها است و سوم هم مجلس نمایندگی ملت را دارد یعنی این وظیفه مهمتری است، چون در اصول قانون اساسی ما داریم که هر نماینده در برابر کل ملت مسئول است و وظیفه نمایندگی کل مردم را دارد و در هر جایی اگر اشکالی دید و نقصی مشاهده کرد باید فریاد بکشد، بحث کند، لذا در این سه وظیفه و سه کار ویژه مجلس ما هر دوره که جلوتر آمدیم متاسفانه دچار ضعف بیشتری شدیم و این مجلس کنونی هم تقریبا همین حالت را دارد و دچار ضعفهای مختلفی است که اگر ضرورت پیدا کرد من بعضی از نکاتش را میتوانم بگویم.
سوال: در مورد کل طراحی نظام که نظام پارلمانی بشود یا مثلاً بر اساس ریاست جمهوری و نظام ریاستی باشد شما چه نظری دارید؟ زمانی که قانون اساسی اصلاح شد در ابتدای دهه ۷۰ و اواخر دهه ۶۰ بنا بر این شد که نخست وزیر حذف شود و رئیس جمهور حفظ شود ولی اخیرا خیلیها اعتقاد پیدا کردهاند که خوب است نظام جمهوری پارلمانی باشد یعنی از طریق انتخابی که خود نمایندهها میکنند یا رایی که میدهند رئیس جمهور برای دوره شاید هم کوتاه یا طولانی انتخاب شود، یعنی ممکن است دوره اش مثل نظام انگلیس که نخست وزیر دارند اصلاً معین نباشد یعنی هر جا که رای اعتماد پس گرفته شد نخست وزیر عوض شود یا واقعا رئیس جمهور باشد و یک دوره ثابت ولی از طرف نمایندگان مجلس انتخاب بشود. به نظر شما اصلاً در اصلاح نظام قانون اساسی در جهت حفظ نظام ریاستی بهتر است پیش برود یا این که بر اساس جمهوری پارلمانی طراحی شود؟
کواکبیان: من مایل هستم این جا سه نکته را مطرح کنم یکی این که متاسفانه نظام انتخاباتی ما حزبی نیست این اصلیترین مشکل ماست یعنی مثلاً نهایتاً یک لیستی در میآید آن لیست هم ممکن است چند حزب هم باشند ولی حزب خاصی نیست میگویند مثلاً جریان فلان، جبهه فلان، فراکسیون فلان و این چیز مرسومی نیست که در همه دنیا باشد، در همه جای عالم بحث حزب مطرح است نه یک جریان سیاسی شامل چند حزب.
نکته دوم هم این که باید توجه داشته باشیم واقعیت این است که درست است در سال ۶۸ یک تغییراتی دادیم ولی حقیقتاً تکلیفمان با این حالتی که آیا ما بالاخره پارلمانی محض هستیم یا ریاستی محض هستیم یا نیمه پارلمانی، نیمه ریاستی هستیم الان مشخص نیست. باید صادقانه بگوییم، چون ما تا قبل از سال ۶۸ گفته میشد نیمه پارلمانی و نیمه ریاستی هستیم یعنی هم پارلمان قدرت داشت و هم بحث دستگاه اجرایی، نخست وزیر داشتیم آمدیم گفتیم میخواهیم تبدیل کنیم که تقریبا حالت ریاستی بیشتر بشود ولی واقعیتش عملاً این اتفاق نیفتاد یعنی فرض بفرمایید که رئیس جمهور درست است که رئیس دستگاه اجرایی است و در قانون اساسی هم گفته شده بعد از مقام رهبری بالاترین مقام است، اما در عمل بالاخره باز پارلمان اگر بخواهد میتواند رای عدم اعتماد را مطرح کند، بحث استیضاح خود رئیس جمهور مطرح شود و امثال اینها، لذا این هم یک حالت سردرگمی و بلاتکلیفی است.
نکته سوم هم این است که ما به قول حزب مردم سالاری الان ۷، ۸ سال است دنبال میکنیم که جمهوریت سوم تحقق پیدا کند. مفهوم جمهوریت سوم این است که معتقد هستیم از ابتدای پیروزی انقلاب ما یک جمهوری داشتیم تا سال ۶۸ که قانون اساسی تغییر پیدا کرد، از ۶۸ تا الان که ۱۴۰۲ است حدود ۳۴ سال گذشته بیاییم اسمش را بگذاریم جمهوری دوم، از الان به بعد بیاییم باز یک بازنگری قانون اساسی داشته باشیم که برسیم به جمهوریت سوم که این مشکلات را حل کنیم، چون یک بار رهبری در کرمانشاه صراحتاً مطرح کردند که ما میتوانیم نظام پارلمانی هم داشته باشیم خوب مفهوم نظام پارلمانی در دنیا این گونه تجربه شده که رئیس حزبی که اکثریت آرا را به دست بیاورد اتوماتیک وار رئیس دولت هم میشود یعنی طوری تعریف میشود که به مفهوم نظام پارلمانی است.
سوال: یعنی آن نظام، عملاً نظام نخست وزیری است.
کواکبیان: بله، عرضم اینست که در بحث ریاستی هم تکلیفها خیلی مشخصتر است حالا نیمه پارلمانی نیمه ریاستی هم که نمونه بارز آن فرانسه است باز تکلیفها مشخص است، به نظرم ما باید این را برایش فکری کنیم که اگر میخواهیم نظامی داشته باشیم در این سه حالت نیمه پارلمانی نیمه ریاستی، ریاستی محض یا پارلمانی محض با در نظر گرفتن عنصری به نام ولایت فقیه که ما چگونه باید اینها را با همدیگر ربط بدهیم و کارها را حل کنیم.
سوال: در مورد تاریخ انتخابات مجلس نظرتان چیست؟ به نظر میآید این تاریخ که به طور اتفاقی شروع شده یعنی از مبدا آن که به طور اتفاقی مجلس در بین دو تاریخ ریاست جمهوری واقع شده همیشه باعث میشود که دو سال مجلس این طرف ریاست جمهوری و دو سال آن طرف ریاست جمهوری بیفتد، این حالت بلاتکلیفی ایجاد میکند یعنی به نظر من به تشتت بیشتر کمک میکند اگر قرار بود که مثلاً مجلس ۶ ماه فاصله داشته باشد، ۹ ماه فاصله داشته باشد یا حتی با انتخابات ریاست جمهوری یک سال فاصله داشته باشد بیشتر احتمال داشت که کمک کند به تشکیل چیزهایی شبیه حزب، یعنی شما اگر میخواستید مثلا رئیس جمهور شوید اول سعی میکردید که یک گروه یا فراکسیون در مجلس تشکیل بدهید که اگر یک سال پیش از انتخابات ریاست جمهوری میفهمیدید که فراکسیون خودتان را تشکیل دادید یا مثلاً نیروهای طرفدار شما رفتهاند به مجلس، آن وقت تصمیم میگرفتید رئیس جمهور بشوید ولی اگر موفق نمیشدید مثلاً میدیدید که در مجلس هم نتوانستید پایگاهی پیدا کنید آن وقت ممکن بود که از ریاست جمهوری منصرف شوید این خودش یک زمینهای برای شکلگیری احزاب نیست؟
کواکبیان: بله ببینید باور به این که باید ما حزب داشته باشیم و احزاب نقش آفرین باشند خیلی وجود ندارد در سیستمی که زمام امور را در دست دارند.
سوال: گذشته از این بعضی چیزها تکنیکال است.
کواکبیان: بله ما باید این را بپذیریم البته کاری کردهاند که الان مثلاً انتخابات خبرگان با مجلس دارد انجام میشود و انتخابات شوراها با ریاست جمهوری دارد انجام میشود این را درست کردهاند و به همین دلیل میشود گفت که میشود کاری کرد آن ایده شما هم حاصل بشود، اما باور به اصل قصه، ببینید ما در عالم وقتی میگوییم دموکراسی، مردم سالاری حالا هرچه از این تعبیرها داشته باشیم اصلیترین شاخص دموکراسی، انتخابات است و اصلیترین شاخص انتخابات، رقابت است و اصلیترین شاخص رقابت هم حزب است و این باور اگر نباشد برای این که حزب لازم است، مفهومش این است که خیلی دنبال رقابت نیستیم، مفهومش این است خیلی دنبال انتخابات رقابتی نیستیم و مفهومش این است که حالا اسمش دموکراسی است ولی رسمش چیز دیگری است و باید تلاش کنیم که این اتفاق بیفتد. جالب است برایتان بگویم شما خودتان میدانید در کشورهای دنیا همیشه انتخابات میشود و یک حزبی اکثریت را به دست میآورد ولی برای تشکیل دولت میآید ائتلاف میکند یعنی با احزاب دیگر با همدیگر میشوند یک دولت ائتلافی شکل میدهند، این جا ما برعکس هستیم میگوییم چند حزب بیاییم ائتلاف کنیم تا تازه انتخابات برگزار کنیم که بعد که انتخابات شد دیگر با هم درگیر هستیم و عجیبتر هم این است که تا الان هیچ کدام از این مقاماتی که رئیس جمهور شدند و احزاب هم کمک کردند که بشوند وقتی رئیس جمهور شدند دیگر نمیگویند ما حزبی هستیم، من وابسته به هیچ حزب و گروه و سازمانی نیستم و این لفظ را به کار میبرند و خیلی هم افتخار میکنند. واقعا اگر سیستم مردم سالاری، دموکراسی باشد این خیلی افتخار ندارد که من وابسته به هیچ حزبی نیستم اتفاقاً اشکال است که چرا نتوانستی حزبی شکل بدهی، خودت هم لیدری کنی، خودت هم عضو باشی این واقعیت وجود دارد این که شما فرمودید ما بیاییم ما تقریباً از اول انقلاب هیچ سالی نبود انتخابات نداشته باشیم و به طور متوسط هر سال یک انتخابات داشتیم، هزینههایی که دارد، بحثهایی که دارد و مشکلاتی که ایجاد میکند میشود به این واقعاً شکلی بدهیم و اگر نظام انتخابات حزبی شکل بگیرد اصلاً این دغدغهها و بحثها نیست و من به وزیر کشور گفتم که شما خودتان گفتید ما دیگر نرسیدیم، یک سوم افراد را گفتیم عدم احراز، این هم یک واژه جدیدی است یک موقع میگویند احراز عدم یعنی ردش میکنند، او میگوید عدم احراز، گفتم خوب اینها حق الناس است گفت نه ما زدیم عدم احراز که در مرحله بعد اگر چیزی شد شاید صلاحیت پیدا کنند حداقل ما کمک کردیم و رد نکردیم گفتیم عدم احراز، واقعاً چه وضعیتی است، اصلاً در دنیا این گونه نیست من معتقد هستم آن ۵ مرکز استعلامی نیروی انتظامی، ثبت احوال، وزارت اطلاعات حالا جدیداً حفاظت اطلاعات سپاه را آوردهاند، دادستانی همه آن ۵ مرکز هر کسی پرونده داشت باید رد شود مشکل دارد ولی اگر این ۵ مرکز سفید بود چیزی نداشت خوب تایید کنید برود، چه کاری است که ما بگوییم ۸ هزار نفر عدم احراز خوردهاند، خوب این یعنی چه؟ الان دوستان اصولگرا ماه قبل ستادهایشان را هم زدهاند، برنامههایشان را هم، تبلیغات و تشکیلات و حرفهایشان ولی اصلاح طلبها تا شب انتخابات تنشان میلرزد که هنوز هستند، نیستند، باید باشند یا نباید باشند، در خود مجلس هشتم من سه بار رد شدم، تایید شدم بالاخره تایید شدم ولی خوب با یک دلهره بود شما خودتان مجلس بودید، ما مجلسی بودیم مثلاً یک خودرو اول کار معرفی میکردند یک وامی هم میدادند میگفتند در طول چهار سال از شما کم میشود و بعد صاحب خودرو میشوید حالا این عزیزان مجلس یازدهم علاوه بر این که اولی را گرفتند یک دفعه بحث شاسی بلندها و اینها مطرح شد طرف میگوید این را حدود ۷۰۰ میلیون تومان دادهاند و بیرون ۳ میلیارد است مردم این چیزها را متوجه میشوند، میگویند پس حتماً میروند خودرو بگیرند.
سوال: شما از چه سنی به سیاست علاقهمند شدید؟
کواکبیان: من ۱۷ سالم بود حادثهای باعث شد در مدرسه نمره کلاسی من کم شده بود با دوستان تصمیم گرفتیم شبانه بیاییم نمرات را آن زمان در کلاس میزدند تصمیم گرفتیم شبانه بیاییم آن نمرات را بکنیم، وقتی اینها را کندیم هوا سرد بود زمستان بود هرچه بود آتش زدیم که گرم بشویم یکی هم پرچم سه رنگ شاهنشاهی را در مدرسه راهنمایی آتش زدیم بعد معلوم شد چه کسانی بودند، صبح هم دوستان ما با افتخار گفتند ما دیشب این کار را کردیم و بعد هم گفتند سردمدار کواکبیان بود، خلاصه ما را خواستند و ما را بردند شهربانی از آن جا ما فهمیدیم مملکت شاه دارد، پرچم دارد، سه رنگ است و به سیاست کشیده شدیم و این یک خاطره شد.
سوال: یک شب در زندان نگهتان داشتند؟
کواکبیان: نه، ولی خوب اذیت کردند، بردند، ابوی را خواستند.
سوال: بابا چه کار کرد؟
کواکبیان: دیگرهیچی بنده خدا آن هم کارگر کارخانه بود. منظورم این است که از آنجا دیگر ما کشیده شدیم به سیاست در۱۷ سالگی.
سوال:سال ۵۳ بود؟
کواکبیان: بله.
سوال: آتش زدن پرچم سال ۵۳ بود؟
کواکبیان:بله حدوداً.
سوال: خیلی سال سخت و خطرناکی بوده، سال چریک بگیری و اینها بود؟
کواکبیان: بله بعد دیگر سال ۵۶ و ۵۷ آمدیم یک گروهی درست کردیم به نام گروه الخمینیون مسئولش هم من بودم. جالب است برایتان بگویم که بالاخره عناصراصلیاش یا شهید شدند یا جانباز شدند حالا یکی مانده که الان بیاید خدمت شما صحبت بکند. میخواهم بگویم که از آن سال ما روحیه تشکیلاتی داشتیم.
سوال: در خود سمنان؟
کواکبیان: بله سمنان بودیم.
سوال:کدام دبیرستان بودید؟
کواکبیان: اسم قبلیش بود داریوش بعداً شد دکتر شریعتی دبیرستان دکتر شریعتی، حالا عرض بنده این است که ما در طول زمان بعد آمدیم حزب جمهوری اسلامی که شهید بهشتی دبیرکل بود من هم مسئولیت داشتم در حزب جمهوری اسلامی استان سمنان که افتخار هم داشتم ۵ جلسه درس مواضع شهید بهشتی را آمدم اینجا از نزدیک درس میگرفتیم .
سوال:خود دکتر بهشتی را پس دیدهاید ؟
کواکبیان: بله ما این افتخار را داشتیم که اصلاً در حزب جمهوری اسلامی بودیم از سمنان میآمدیم جلسات مرتب تهران پنجشنبهها داشتیم ولی چند جلسه درس مواضع هم بود بعداً دیگر حزب همبستگی درست شد یک مدتی رفتیم آنجا بعد هم دیگر خودمون از سال ۷۸ بود که دیگر حزب مدافعین پیام دوم خرداد درست کردیم بعد گفتیم مهمترین پیام دوم خرداد همین مردم سالاری است، دیگر آمدیم تغییر نام دادیم و روزنامه و بعد شدیم مردم سالار.
سوال: در طول دهه ۶۰ شما چه کار میکردید یعنی کارتان بیشتر کار سیاسی بود یا روزنامه نگاری؟
کواکبیان: دهه ۶۰ که ما ۶۱ اتفاقاً آمدیم دانشگاه امام صادق آنجا من دانشجو شدم تا ۶۷ و ۶۸ عملاً مشغول اخذ فوق لیسانس بودیم، ولی در کنارش در همین شاخه دانشجویی حزب جمهوری اسلامی داشتیم و هماهنگیهایی بود بعدش هم که دیگر مدتی دفتر آقای مهندس میرحسین موسوی به عنوان مشاور ایشان مشغولیت داشتم و بعد هم دانشگاه تربیت مدرس رفتیم و دکترا را من همان جا گرفتم.
سوال: چرا شما زودتر نماینده مجلس نشدید چرا سراغ مجلس دیر آمدید؟
کواکبیان: من فکر میکنم که اشکال کار از من نبود، اشکال کار این بود که مردم انتخاب نمیکردند.
سوال: یعنی داوطلب میشدید؟
کواکبیان:بله داوطلب میشدم من برای هم مجلس پنجم و هم مجلس ششم داوطلب شدم ولی رای نمیآوردم مجلس هفتم هم که اصلاً رد صلاحیت شدم ولی مجلس هشتم دیگر باز هم رد شدیم ولی آخر سر که تایید شدیم دیگر رای آوردیم.
سوال: حالا فرق بین مجلس هشتم و دهم همین فاصله کم چه بود یعنی از لحاظ اینکه آن جنبهای که شما میگویید که کارایی کمتر شد و تاثیر تهدید و تطمیع و رانت خواری بیشتر شد این را کمی توضیح بدهید؟
کواکبیان: ببینید مجلس هشتم ما در اقلیت محض بودیم یعنی حدود ۴۵ نفر بودیم که به عنوان اصلاح طلب یا نیروهای چپ و یا خط امامی هرچی اسمش را میگذارند ما در مجلس هشتم هنری که داشتیم اگر میخواستیم یک چیزی تصویب نشود میتوانستیم مانع شویم برای چیزی که تصویب نشود.
سوال: یعنی تعدادتان کافی بود؟
کواکبیان: نه به هر طریقی چهل و خوردهای بودیم برای اینکه نگذاریم همچین چیزی تصویب شود ولی در مجلس دهم میخواستیم کاری کنیم که یک چیزهایی تصویب شود و این هم ما مشکل داشتیم خیلی جالب است بهتون بگویم ما در مجلس دهم ۱۰۵ نفر بودیم تحت عنوان فراکسیون عمومی اصلاح طلبها و اینها ولی علی آقای لاریجانی آمدند ۷۰ تا ۸۰ نفر این وسطیها را تحت عنوان مستقلین ولایی همچین اسمی گذاشته بودند و درست کردند و صد و خوردهای هم که اصولگرا بودند تعیین کننده به خاطر اینکه ما حزب نداریم در مملکت تعیین کننده این وسطیها بودند مستقلین اگر طرف ما غش میکردند میچرخیدند ما رای اکثریت داشتیم و میتوانستیم یک چیزهایی تصویب کنیم ولی اگر طرف اصولگراها گردش میکردند ما دیگر در اقلیت قرار میگرفتیم نمیتوانستیم حتی من یک زمانی آقای عارف گفته بود که من میخواهم بیایم من هم مصاحبه کردم و گفتم اگر ایشان نیاید من خودم میآیم برای ریاست بعد ما دیدیم که ایشان همان ۱۵۰ تا بیشتر رای نیاورد و هرچه هم بعداً خواهش کردیم که تو بیا نیامد ما هم خواستیم گفتند نه دیگر مصلحت نیست شما نشدی و من هم دیگر سمتی در مجلس دهم از لحاظ این سمتها قبول نکردم، البته خب یک فراکسیون مفصلی درست کردیم ۱۲۰ نفر به عنوان فراکسیون دیپلماسی و منافع ملی که از آقای مجتبی ذوالنور بود تا محمود صادقی یعنی تیپهای مختلف و فکرهای مختلف، لذا در مجلس دهم از نظر اینکه مثلاً تعداد ما بیشتر شد خوب خیلی بهتر بود، اما ما در مسائل پالرمو یا افای اً تی اف این چیزهای خارجی آقای لاریجانی ما بچههای خوبی بودیم با ما بودند و ما مثلاً میتوانستیم رای بیاوریم ولی میشد در مسائل داخلی میخواستند مثلاً عفو عمومی داشته باشند نمیتوانستیم رای نمیآوردیم میخواستیم مثلاً تحقیق و تفحص از شهرداری تهران داشته باشیم یک جورایی بود با سه چهار تا رای ما یک دفعه رای نمیآوردیم یا فرض کنید استیضاح مثلاً وزیر کشور در آن زمان خود من بیشتر پیشگام میشدیم ولی رای آخر سر نمیتوانستیم بیاوریم لذا مجلس دهم از جهت اینکه ما تعدادمان خیلی بیشتر بود خیلی خوب بود ولی از جهت اینکه ما همش دنبال یک مصوبهای میخواستیم بگردیم نمیتوانستیم وضعیت آنطور بود دیگر ولی بعد ما جبهه بندی داشتیم احزاب نداشتیم، حالا جالب است در مجلس دهم حزب مردم سالاری ۱۵ نفر عضو داشت مثلاً فراکسیون حزبی ما که بعداً هم بعضیها آمدند شورای مرکزی حزب ما شدند ولی ما هیچ وقت اسمش را نیاوردیم، چون میخواستیم در راستای آن فراکسیون اصلی امید حرکت کنیم من مجلس دهم اواخرش گفتم آقای قالیباف تو که الان رای اول تهران را آوردی از من که رای ششم و هفتم لیست مجلس دهم بودم کمتر رای آوردهای، بعضی بچههای همین روزنامه مردم سالاری آمدند گفتند دکتر جان دوستت داریم ولی رای نمیدهیم.
گفتم عجب آدمهایی هستید شما همین جا کار میکنید یعنی میخواهم بگویم که جو اینطور بود البته امیدواریم که حالا مجلس دوازدهم که دارد شکل میگیرد با مشارکت بیشتری باشد ولی بعضی آمارها نشان میدهد که خیلی شاید تفاوت زیادی نباشد امیدواریم ولی اینکه شما میگویید بستگی دارد به اینکه جو عمومی چه باشد اگر جوی باشد که مردم مشارکت بالای ۵۰ درصد و ۶۰ درصد داشته باشد قطعاً ما میتوانیم حرف برای زدن داشته باشیم ولی اگر در حد ۴۰ درصدی که در مجلس یازدهم گفتند که حدود ۴۲ درصد مردم شرکت کردند یعنی نزدیک به ۶۰ درصد غایب بودند نیامدند و شرکت نکردند حالا ببینیم مجلس دوازدهم چه کار میکند.
سوال: شما چه کاری را در مجلس دهم دنبال کردید که آخرش به نتیجه نرسید یعنی خیلی میخواستید که به نتیجه برسد ولی به نتیجه نرسید؟
کواکبیان: من اشاره کردم به چندتایی ما مثلاً دنبال این بودیم که واقعاً عرض شود که فرض کنید یک جوری انتخابات که شکل میگیرد در آن انتخابات حداقل یک ششم لیستهای انتخاباتی را خانمها شکل بدهند رسماً این را آوردیم که اینطور باشد ولی خوب تصویب نشد، مثلاً یا همین طرح عفو عمومی که حالا اونهایی که رفتند خارج برگردند و بالاخره یک عفو عمومی پیدا کنند و بتوانند کاری کنند یعنی بیشتر طرحهای داخلی که ما میخواستیم موفق نمیشدیم ولی طرحهای بینالمللی در خود دولتیها و رئیس مجلس هماهنگ بود یک مقدار بیشتر بعضی جاها معروف است بیشترین کل کل من با علی آقای لاریجانی بود در مجلس دهم که گاهی از طرف مجلس مثلاً میرفتند سران سه قوه با هم مینشستند یک تصمیمی میگرفتند که من یک روزی گفتم آقا شما چه حقی داشتید که حالا ایشان هم گفتند که حتماً باید از پروفسور کواکبیان ما اجازه میگرفتیم و فلان... گفتم که نه طبق قانون عمل کنید.
سوال: چند دانشجو دارید؟
کواکبیان: واقعیتش قبل از اینکه اصلاً مجلس برویم از سال قبل از مجلس سمنان بود الان حدوداً ۶۰۰ دانشجو داریم که در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد در مورد مباحث مربوط به وضعیت دانشگاههای غیردولتی یک طرحی میخواستیم بیاوریم یک دفعه از مرکز پژوهشهای مجلس برای ما یک نامه فرستادند که آقای کواکبیان شما این طرح را که دارید پیگیری میکنید حق ندارید پیگیری کنید گفتیم آقا برای چه گفتند یک چیزی داریم که اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی چیزی را تصویب کرده باشد مجلس حق ورود ندارد برای ما خیلی عجیب بود یعنی بالاخره مجلس مهمتر است یا شورای عالی انقلاب فرهنگی .شورای عالی انقلاب فرهنگی که میگویم در قانون اساسی هم نداریم ما.
سوال: یه کاری به نتیجه رسید در مجلس هشتم دهم چه کاری بود که شما مثلاً فکر میکردید که اهمیت دارد به اندازه کافی ارزش دارد و به نتیجه رسید؟
کواکبیان: ما بعضی از چیزهایی که این روزها هم خیلی اسمش میاد ولی رسمش نمیدانم چطور است بحث طرحهایی مثل طرح شفافیت. بنده خودم داعیه دار این بحث شفافیت بودم در مجلس دهم که اتفاقاً از دوستان اصولگرا هم آقای حاجی دلیگانی بود ما با هم امضا جمع کردیم و تصویب هم کردیم.
سوال:چه چیز قرار بود شفاف شود؟
کواکبیان: همه چی، طرح شفافیت از جمله آراء خود نمایندگان مشخص میشد که خیلی از دوستان اصلاح طلب ما ایراد میگرفتند که این چه کاری است گفتیم برای چه گفتند اگر طرح شفاف باشد ممکن است که شورای نگهبان بعداً در رد صلاحیتهای ما کاری کند گفتیم که خیلی عجیب است که شما با شجاعت یک طرحی را میگویید باید پایش هم بایستید. والا اینکه رد صلاحیت بشوید بالاخره اعتقاد داشتید که مطرح کردید.
سوال:و تازه اگر قرار باشد که شفاف هم نباشد شورای نگهبان بخواهد بفهمد بالاخره میفهمد؟
کواکبیان: نه بالاخره من قبول ندارم که شورای نگهبان نمیآید که همه اینها را بررسی کند.
سوال: حالا اگر بخواهد میتواند؟
کواکبیان: بله حالا اگر بخواهد ولی به نظر من اینها بهانه است من فکر نمیکنم که شورای نگهبان در این اندازه بخواهد ورود کند که کی چگونه رفته.
سوال: بالاخره به نتیجه رسید؟
کواکبیان: بله آن طرح شفافیت تصویب شد خود اصل شفافیت ولی نمایندگان بعداً با پیچ و خمهایی مواجه شد واقعیتش این است که بعضی از اصلاح طلبان به ترس از شورای نگهبان و بعضی از اصولگراها به ترس از مردم اونها هم مخالف بودند آنها در حوزه انتخابیهشان یک جور شعار میدادند اینجا یک جور دیگر عمل میکردند.
سوال: تطمیع هم اتفاق افتاد؟
کواکبیان: نه الحمدلله هیچ البته خیلیها آمدند مثلاً میآمد آقا یک زنگ بزن حزب شما مگر مشکلات ندارد یک پولی باید به شما کمک کنیم ما میفهمیدیم و میگفتیم پاشو برو دنبال کار خودت از مقامات و اینها من کمتر دیدم ولی از اشخاصی که دنبال اینکه کارهای خودشان است میآمدند که ما را به دام بیندازند ولی خدا را شکر ما هیچ وقت این کار را نکردیم.
سوال: در مجلس ششم هم این اتفاقات بود از مجلس ششم هم حتی از مجلس هفتم یک خرده قبحش ریخت یعنی سریع پیشنهاد میکردند.
چند تا بچه دارید؟
کواکبیان: من دوتا بچه دارم.
سوال: پسر یا دختر؟
کواکبیان: من یک پسر و یک دختردارم.
سوال: بزرگه چند سالش است؟
کواکبیان: بزرگه عرض شود خدمتتان که بالاخره الان فکر میکنم نزدیک ۲۷ تا ۲۸ سالش است دختر است.
سوال: ازدواج نکرده؟
کواکبیان: چرا من الان دو تا نوه هم دارم.
سوال: نوه بزرگه چند سالش است؟
کواکبیان: ۷ سالش است.
سوال: پسر است یا دختر؟
کواکبیان: آن هم پسر است.
سوال: بچههایتان در سیاست میخواهند دخالت کنند یا نه؟
کواکبیان: اگر صادقانه بگویم خوششان نمیآید و معتقد هستند که شما رفتید چه خیری دیدید فرزند دوم من هم پسر است که آن هم حالا در رشته هوا و فضا درس خوانده و الان دیگر دارد خصوصی برای خودش کار میکند.
سوال: نکته دیگر؟
کواکبیان: من خیلی خوشحال بودم که در خدمتتان بودم امیدوارم که بخشی از این بحثها واقعاً برای نمایندگانی که حالا دوره بعد هم میخواهند بیایند قابل استفاده باشد.
سوال: شما در مجلس دوازدهم چه توصیهای دارید نمایندگان چه کاری را دنبال کنند؟
کواکبیان: بزرگترین مشکل مردم معیشت است.