• شهروند خبرنگار
  • شهروند خبرنگار آرشیو
امروز: -
  • صفحه نخست
  • سیاسی
  • اقتصادی
  • اجتماعی
  • علمی و فرهنگی
  • استانها
  • بین الملل
  • ورزشی
  • عکس
  • فیلم
  • شهروندخبرنگار
  • رویداد
پخش زنده
امروز: -
پخش زنده
نسخه اصلی
کد خبر: ۵۶۱۱۶۸۶
تاریخ انتشار: ۰۸ آبان ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۰
سیاسی » مناسبت ها

حسین؛ پسرکی که با نارنجک قهرمان یک ملت شد

شهید محمدحسین فهمیده نوجوان ۱۳ ساله‌ای بود که در جنگ تحمیلی با شجاعت بسیار نارنجک به کمر بست و زیر تانک دشمن رفت و با گذشتن از جان خود، پیروزی و حماسه آفرید.

حسین؛ پسرکی که با نارنجک، قهرمان یک ملت شد

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما؛ مسئول کمیته تعهدنامه را به مادر داد و گفت: «امضا کنید، قول بدهید دیگر اجازه ندهید پسرتان از شهر خارج شود.»
مادر، من و منی کرد. حسین گفت: «مادرم سواد ندارد، خودم امضا می‌کنم.»
خودکار را که در دست گرفت، زیر لب گفت: «هر جا که لازم باشد، می‌روم.»
مسئول کمیته زیرچشمی نگاهش کرد و حرفش را نشنیده گرفت. برگه را تا کرد و گذاشت توی کشوی آهنی میز. مادر چادرش را محکم‌تر دور صورتش گرفت و به طرف در کمیته برگشت، زیر چشمی به پسرش نگاه کرد. می‌دانست حسین عاشق شده و چیزی جلودارش نیست.
در بحبوحه‌ی پیروزی انقلاب، وقتی غائله‌ی کردستان پیش آمد، حسین خودش را به پاوه رساند. معلوم بود اجازه نمی‌دهند یک پسر دوازده‌ساله‌ی لاغراندام اسلحه دست بگیرد، حالا هرچقدر هم التماس کند که می‌خواهد به امام و انقلاب کمک کند. همان روز او را برگرداندند کرج و از خانواده‌اش تعهد گرفتند که دیگر از شهر خارج نشود.

مهر ۵۹ بود؛ وقت درس و مدرسه. حسین با مادر خداحافظی کرد و راهی شد.
تهران، و بعد خوزستان...
تعهدش را یادش بود، اما حسین به کشورش هم تعهد داشت.
مگر می‌شود دشمن در خانه باشد و تو در کوچه و بازار مشغول زندگی روزمره؟

وقتی در خوزستان، از این پایگاه به آن پادگان می‌رفت تا او را به منطقه‌ی جنگی بفرستند و هر بار جواب "نه" می‌شنید، می‌دانست برگشتی در کار نیست. حسین بار اولش نبود که با اشاره‌ای از امام بی‌قرار شده باشد؛ این بار هم امام گفته بود: «دشمن را سر جایش می‌نشانیم.»
پس باید می‌رفت.
بالاخره همراه یک گروه آموزشی خودش را به جبهه‌ی خرمشهر رساند تا فقط یک هفته پشت جبهه بماند.

لباس نظامی به تنش زار می‌زد. لبه‌های آستینش را بالا زده و پاچه‌های شلوارش را داخل پوتین کرده بود. فقط یک اسلحه کم داشت تا بشود سرباز کوچک امام.

یکی از روز‌ها از سنگر سر و صدایی بلند شد. از بگومگو‌ها معلوم بود که حسین می‌خواهد برود خط مقدم و اجازه نمی‌دادند. فرمانده فقط یک چیز می‌گفت:
«حسین آقا، حالا برای تو زود است.»

چند روزی از حسین خبری نبود و همه نگرانش بودند. کسی شک نداشت که به شهر برنگشته، اما کجا مانده بود؟

خورشید درست وسط آسمان می‌درخشید. نور گرمش بیابان را مواج کرده بود، انگار همه جا را آب گرفته بود. ناگهان دیده‌بانی متوجه نقطه‌ی سیاهی از دور شد. پسر بچه‌ای با لباس نظامی عراقی نزدیک می‌شد. همه کنجکاوانه نگاهش می‌کردند. راه رفتنش آشنا بود. نزدیک که شد، فرمانده با تعجب و عصبانیت پرسید:
«حسین! این لباس‌ها چیه؟ چرا پوشیدی؟»
حسین گفت: «شما گفتید رفتن به خط برای من زود است. من هم از سنگر عراقی‌ها هم اسلحه و هم لباس گیرآوردم و آمدم.»

روزگار وصل
صبح هشتم آبان ۱۳۵۹ بود. آتش دشمن سنگین‌تر از همیشه می‌بارید. نیرو‌های عراقی با جسارت بیشتری پیشروی می‌کردند. این طرف، نه نیروی کافی بود و نه تجهیزات لازم. تانک‌ها امان رزمندگان را بریده بودند. تا لحظاتی پیش از دور شلیک می‌کردند، اما حالا یکی از آنها از خاکریز عبور کرده و به سمت خودی می‌آمد.

بسیاری مجروح روی زمین افتاده بودند. محمدرضا شمس همسنگر حسین هم  مجروح شده بود. حسین آرام و قرار نداشت. از این طرف به آن طرف می‌دوید. هر لحظه حلقه‌ی محاصره تنگ‌تر می‌شد. دیگر جای صبر نبود.
چهره اش از همیشه جدی‌تر بود. محمدرضا شمس را به داخل سنگر برد، اطراف را نگاه کرد. نارنجک‌ها همان‌جا بودند؛ یکی، دوتا، سه‌تا...
نارنجک‌ها را دور کمرش بست. قدم‌قدم جلو رفت. غول آهنی نزدیک‌تر می‌شد. حسین می‌دانست چند دقیقه‌ی دیگر همه چیز تمام می‌شود. اگر تانک‌ها برسند، قتل‌عام رزمنده‌های محاصره‌شده حتمی است. گام‌هایش را تندتر کرد. تصمیمش را گرفته بود. به سمت تانک دوید، ضامن نارنجک را کشید و خودش را پرت کرد زیر شنی تانک.

لحظه‌ای بعد، دود و صدای مهیبی تمام دشت را پر کرد؛ و بعد، صدای «الله‌اکبر» رزمندگانی که شاهد آسمانی شدن حسین فهمیده بودند.
تانک‌های عراقی به گمان آن‌که در تله افتاده‌اند، با چرخشی ناگهانی، فرار را بر قرار ترجیح دادند.
طولی نکشید که نیرو‌های کمکی رسیدند...، اما جای خالی حسین، خیلی به چشم می‌آمد.

خبر شهادت از زبان خواهر شهید

سر سفره‌ی ناهار نشسته بودیم و طبق معمول، رادیو روشن بود.
با شروع جنگ همه گوش به زنگ خبر‌های جبهه بودیم.
گوینده‌ی رادیو با صدایی جدی گفت:
«توجه فرمایید، توجه فرمایید؛ پسر بچه‌ی سیزده‌ساله‌ای خود را زیر تانک دشمن انداخته، آن را
منهدم نموده و خود نیز شربت شهادت نوشیده است.»

مادرم لقمه از دستش افتاد. صدایش می‌لرزید. گفت:
«این حسینِ منه...».

اما حسین دیگر فقط مال او نبود.
قهرمان یک ملت شده بود؛ همان‌طور که امام شهیدان فرمودند:
«رهبر ما آن طفل سیزده‌ساله‌ای است که با قلب کوچک خود — که ارزشش از صد‌ها زبان و قلم بزرگ‌تر است — با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.»

نویسنده: طیبه‌السادات حسینی

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
گزارش خطا
Bookmark and Share
X Share
Telegram Google Plus Linkdin
ایتا سروش
عضویت در خبرنامه
نظر شما
آخرین اخبار
فراخوان نخستین رویداد رسانه اى «هما»
ردپایی از کودکی و نوجوانی در اشعار قیصر امین‌پور
دریای مواج با افزایش سرعت باد جنوب غربی از ظهر امروز، ۱۰ آبان
احداث نیروگاه خورشیدی در ۱۱۶ هکتار از اراضی ملی کهگیلویه و بویراحمد
اعتراف کلاهبردار حرفه‌ای به ۱۷ فقره کلاهبرداری میلیاردی
صحرا نوردان اسکی دور هم جمع شدند
همایش پیاده روی خانوادگی در خرم‌آباد
پرتاب موفقیت‌آمیز فضاپیمای سرنشین‌دار چین به فضا
موموری لرزید
تنیس مسترز پاریس/ برخورد سینر و زورف در نیمه نهایی
جزئیات جدید از کالابرگ آبان ماه
آیین تجلیل از پیشکسوتان فوتبال در کاشان
تحلیف اعضای جدید هیات منصفه دادگاه مطبوعات
مانور صلابت سبلان صبح امروز در اردبیل برگزار شد
ورزش برای شهروندان مشهدی ممنوع
آغاز برداشت زعفران در روستا‌های مختلف بخش خضرآباد
کسب رتبه نخست کشوری هلال احمر چهارمحال و بختیاری در ارائه خدمات حمایتی به مددجویان
افتتاح طرحهای آموزشی در شهرستان ملکان
نجات خرس چهار ساله از تله سیمی در آمل
تجلیل از هنرمندان ملایری در سی و هفتمین جشنواره تئاتر استان همدان
  • پربازدیدها
  • پر بحث ترین ها
تأکید امام جمعه ساری بر تزریق نگاه بصیرتی به نسل جوان
در شیوه جدید اختصاص کالابرگ؛ یارانه حذف نمی‌شود
نتایج کامل رقابت‌های ایران در بازی‌های آسیایی جوانان
لیگ برتر کشتی آزاد؛ پیروزی استقلال جویبار مقابل مدعی عنوان قهرمانی
تصادف در اتوبان تهران کرج با ۱۱ مصدوم و ۳ فوتی
نتایج دیدارهای هفته نهم لیگ برتر فوتبال
اسرائیل منابع کافی برای مقابله با موشک‌های ایرانی را نداشت
انتقادها از تسلیم شدن آمریکا در مقابل چین
لاریجانی: باید از اختلافات عبور کنیم
ایران و روسیه در برابر سیاست‌های غرب برادرانه ایستاده‌اند
توافق چین و آمریکا از منظر رسانه انگلیسی
ساپینتو: به تیمم افتخار می‌کنم، عالی بودیم
رای گیری کم سابقه دو حزبی بر ضد ترامپ در سنای آمریکا
ثابت کردید برای رسیدن به قله‌ها، مانعی وجود ندارد
با توجه به نوع تهدید، پدافند غیرعامل بازآرایی می‌شود
آغاز فرایند اخذ گواهینامه‌های پروازی هواپیمای سیمرغ  (۳ نظر)
کالابرگ به شیوۀ جدید عرضه می شود  (۱ نظر)
قدردانی لاریجانی از طراحی هنرمندانه ایستگاه متروی مریم مقدس (س)  (۱ نظر)
بزرگداشت آیت الله دهکردی با پیام آیت الله مظاهری  (۱ نظر)
توان دفاعی ایران با قابلیت‌های بیشتر به‌روز می‌شود  (۱ نظر)
قهرمانی بلند قامتان ایران در والیبال بازی‌های آسیایی جوانان  (۱ نظر)
افتتاح‌ زمین چمن مصنوعی در جغتای  (۱ نظر)
تصادف در اتوبان تهران کرج با ۱۱ مصدوم و ۳ فوتی  (۱ نظر)
نخستین جشنواره حجاب بانوی ایرانی  (۱ نظر)
قطع درختان صنوبر در چمستان قانونی بود  (۱ نظر)
یادواره شهدای سلامت در خرم‌آباد  (۱ نظر)