افراط گرایی خشن تهدیدی برای همه دنیاست
وزیر امور خارجه کشورمان در مقاله ای که در هاروارد اینترنشنال ریویو منتشر شد تاکید کرد مبارزه با افراط گرایی خشن به رویکردی جامع و جهانی نیاز دارد و تهدید گروه های تکفیری، نه فقط برای منطقه بلکه برای همه دنیا خطرناک است.
به گزارش مونیتورینگ خبرگزاری صدا و سیما به نقل از پایگاه اینترنتی این روزنامه؛ ظریف در این مقاله که در هفدهم ژوئن (27 خرداد) به چاپ رسید است نوشت:
افراط گرایی خشن را شاید بتوان عمده ترین چالشی دانست که نه فقط منطقه ما را به هم ریخته است، بلکه همه دنیا را تهدید می کند، تهدیدی که هیچ مرزی نمی شناسد. این پدیده، تهدیدی بزرگ به شمار می آید که تا کنون عراق و سوریه را در نوردیده و سایه تیره خود را بر منطقه انداخته است. روشن است که گستره جهانی این تهدید و جاه طلبی های آن در سراسر دنیا تاثیری عمده بر جو امنیتی و ژئوپولتیک در کشورهای همسایه ما و سراسر جهان گذاشته است.
اقدامات بی رحمانه ای که افراط گرایان خشن در تلاش های ستمگرانه خود با پاکسازی قومی و دینی در سوریه و عراق صورت داده اند، دنیا را بهت زده کرده است. حمله در اروپا به وسیله گروه های مختلف الهام گرفته از القاعده، قتل عام باگا به دست بوکوحرام در دو هزار و پانزده، حمله تروریستی در موزه ملی تونس، حمله مرگبار انتحاری علیه غیر نظامیان در جلال آباد افغانستان، سر بریدن بیست و یک مسیحی قبطی در لیبی، قتل عام وحشتناک صد و چهل و هفت دانشجوی کالجی در کنیا در ماه های اخیر نشانی روشن از گستره وسیع تهدیدی است که افراط گرایی خشن ایجاد کرده است.
این پدیده چند دهه پیش با حمله شوروی به افغانستان که باعث ایجاد القاعده و طالبان شد، توجه جهانیان را جلب کرد و بعد از آن با حمله آمریکا به عراق، گروه های مختلفی از القاعده در عراق ایجاد شدند و بعد از آن داعش که معمولا از آن به عنوان دولت اسلامی یاد می شود، پدید آمد.
جنایاتی جدی از جمله اعدام، تجاوز، تغییر اجباری دین، شکنجه و به بردگی کشاندن زنان که داعش با بی شرمی آن را در شبکه های اجتماعی تبلیغ می کند، نشان از بزرگی تهدیدی است که این گروه ایجاد کرده است. جذب نیرو از بیش از نود کشور در سراسر دنیا از جمله بسیاری از کشورهای صنعتی «مردمسالار» غربی نشانه ای هشدار دهنده از سوء عملکرد ساختاری و اجتماعی بسیاری از کشوهاست که تا کنون از آن غفلت شده است. رویکرد تکفیری گروه های تروریستی این اجازه را می دهد که فهرستی گسترده تر از افراد را که قربانی بردگی و اعدام کرده اند، توجیه و بزرگنمایی کند. با این حال، خشم آنان از اهداف اعلام شده نیز فراتر رفته و اعضای گروه های دیگر تکفیری را نیز در بر گرفته است. موارد زیادی از سر بریده شدن اعضای گروه النصره توسط داعش در سوریه و برعکس آن نشان از این روند دارد. در موردی دیگر در مارس دو هزار و چهارده، درگیری های داخلی زیادی بین گروه های مختلف تروریستی در شمال سوریه درگرفت که بیش از هزار کشته بر جا گذاشت.
تخریب و تقدس زدایی از مساجد، حرم های مقدس، کلسیاها، مقبره های باستانی و معابد و خزاین قدیمی که نمادی از میراث فرهنگی غنی منطقه بود، نشان از اهداف طولانی مدت گروه های افراط گرای خشن در منطقه دارد. ظلمی که در حق ایزدی ها روا داشته شده است، نشان دهنده نیات و رفتار آنان با اقلیت هاست. استفاده از شبکه های اجتماعی برای بزرگ نشان دادن قتل عام دهشتناک هزار و هفتصد دانشجوی افسری نیروهای هوایی عراق در تکریت در ژوئن دو هزار و چهارده می تواند پیش پرده ای از سرنوشت عراقی ها در صورت شکست در برابر افراط گرایان خشن باشد. این اقدامات چیزی جز تهاجم به میراث فرهنگی غنی، متکثر، تاریخی و اجتماعی منطقه نیست.
ریشه افراط گرایی خشن در کجاست؟
ارزش های انسانی مانند مهربانی، یکدلی، شکیبایی، روامداری و بخشش معمولا پیام بنیادین همه سنن دینی بخصوص اسلام هستند که در طول تاریخ رسانده شده اند. در عین حال، در دو قرن گذشته، گروه هایی با سابقه ای مشکوک و مردم فریب، تلاش کرده اند چهره ای تحریف شده و تحت عنوان خالص سازی دین، از آن ارائه کنند. آنان پیام اسلام را تغییر داده اند و آموزه های آن را به شکلی که در خدمت منافع و برنامه های کوته بینانه سیاسی شان باشد، تحریف کرده اند. آنان تلاش کرده اند تا عطوفت و مهربانی را از دین خارج کنند و پیروان خود را در فرایندی قرار دهند که نشانی از عطوفت در برابر مردمانی که با آنان باور مشترک ندارند و باور آنان را واقعی قلمداد نمی کنند، از خود نشان ندهند.
بر اساس این تعبیر نادرست، آنان تقریبا هر روایت دیگر از ادیان رقیب را رد و پیروان آن را فقط به خاطر اینکه باوری دیگر دارند، در جایی زندگی می کنند یا به ترکیب جمعیتی خاصی تعلق دارند، طرد می کنند. آنان مدعی اند که به درکی واقعی و خالص و حقیقت کلی از اسلام دست یافته اند. از باور من، شالوده تکفیری گرایی و دیدگاه بنیانگذارانش از چیزی که امروز ما با خشونت و افراط آن روبرو هستیم، همین است.
تا زمانی که چنین تفسیری به یک جامعه و باورمندان آن محدود باشد، حامیان این دیدگاه می توانند نظر خود را داشته باشند ولی مشکل از جایی شروع می شود که افرادی با قدرت و ثروت تلاش کنند این شکل از تفکر را در جامعه مسلمانان و سراسر دنیا رواج دهند و نه برای پاک دینی، بلکه به خاطر محاسبات و اهداف کوته بینانه سیاسی و راهبردی، آن را به دیگران تحمیل کنند. افراد و گروه های وابسته به دیدگاه های افراط گرایی بسیار مایل به پذیرش چنین تعبیر هایی از دین هستند. در حالی که اکثریت افرادی که به چنین تفسیر هایی باور دارند همواره از به کار بردن زور برای تحمیل کردن نظر خود پرهیز می کنند، برخی اینگونه نیستند و حتی گاه علیه نظریه پردازان خود نیز می شورند. این دقیقا زمانی است که افراط گرایی خشن به دنیا آمد و ریشه در آن دارد.
چرخه باطل مداخله گری، افراط گرایی و بی ثباتی منطقه ای
هر چند که می بایست ریشه های داعش و گروه های وابسته به آن را در تحولات تاریخی از تفسیر اشتباه از اسلام جستجو کنیم، می بایست به تاثیر تاریخ خونبار اخیر در عراق و تشکیل و رشد گروه های افراط گرای خشن نیز توجه کنیم. مداخله سیاسی و نظامی در دنیای اسلام بخصوص بعد از سال دو هزار شرایط و زمینه لازم را برای گروه های مردم فریب افراط گرا مهیا و کمک کرد تا گروه های افراط گراتر بیشتر رشد کنند و زمینه برای نهادهای افراط گرایی مهیا تر باشد.
داعش پدیده ای جدید نیست. این دیدگاه اجماعی وجو دارد که هرج و مرج بعد از سال دو هزار و سه به سود افراط گرایی خشن بود. داعش، گروهی که از فروپاشی و هرج و مرج ایجاد شد، از بی ثباتی رشد کرد و بعد از حمله به عراق و در طول سال های اشغال ایجاد شد. با بروز بحران در سوریه و کمک هایی که گروه های افراط گرا از برخی افراد، مناطق و کشورهای ثروتمند در داخل و خارج از منطقه دریافت کردند، این گروهها فضایی تازه برای تنفس یافتند و هدف باطل دیگری را ایجاد کردند و به هیولاهایی تبدیل شدند که حتی ایجاد کنندگانشان و کسانی را که از آنان سود می بردند، تهدید می کنند. درخواست بین المللی آنان از جوانان سرخورده در دنیای عرب بعد از ناکامی عمومی در بهار عربی و در غرب، امکان گسترش حوزه جغرافیایی و میزان فعالیتشان را داد.
مداخلات نظامی در کنار تلاش های مهندسی شده نادرست و ناکار آمد در جوامع مناطق غرب آسیا (خاورمیانه ای) بازتابی از عمق توهمی است که در سیاست های آمریکا و دیگر قدرت های غربی در منطقه وجود دارد. ابتکار به اصطلاح خاورمیانه بزرگ که در چرخه نومحافظه کاران آمریکا ایجاد شد و هدف از آن مهندسی سیاسی و اجتماعی جوامع غرب آسیا (خاورمیانه) و صدور مردمسالاری بود ، چارچوبی نظری برای مداخلات نظامی ایجاد کرد. این طرح، مقاومت منطقه ای را ایجاد کرد و فقط باعث بی ثباتی هر چه بیشتر شد. طرفداران این دیدگاه حتی نتوانستند تشخیص دهند که مردمسالاری را نمی توان با ابزارهای نظامی به مردمی تحمیل کرد و تحت نظارت ارتشی اشغالگر، آن را توسعه داد. آسیبی که روند اجرای این فانتزی ایجاد کرد به قدری زیاد بود که تلاش های بعدی برای کاستن از آثار آن، دستاورد اندکی داشته است.
این سیاست ها بدون در نظر گرفتن پویایی های داخلی منطقه، به تلاش هایی سست و نادرست برای وارد کردن الگویی خارجی به جوامعی منجر شد که سنن، فرهنگ و سبک زندگی کاملا متفاوتی داشتند. پیامد بی ثباتی های بعدی در برخی ازجوامع باعث قدرت گرفتن گروه های افراط گرا و ایجاد چرخه ای باطل شد که اشغالگری خارجی و افراط گرایی خشن، همدیگر را تقویت می کنند و باعث گسست فرهنگی و اجتماعی می شوند. پیش بینی چنین امری چندان دشوار نبود. من در اظهارات خود در شورای امنیت سازمان ملل در هفدهم فوریه دو هزار و سه گفتم که : گستره بی ثباتی در منطقه و ناامنی در عراق در صورت بروز جنگ فراتر از حد تصور امروزی ما خواهد بود. با توجه به وضعی که جامعه عراق و منطقه دارد، احتمالات خطرناک بسیاری وجود دارد و هیچکدام از طرفین نمی توانند با هیچ درجه ای از اطمینان، در محاسبات خود بگنجانند. ولی یک احتمال قطعی است: افراط گرایی آماده استفاده کامل از تحولات محاسبه نشده در عراق است.
امروز کسی نمی تواند انکار کند که افراط گرایی و تروریسم بسیار قوی تر و فراگیر از آنچه سرکردگان مردم فریبشان در دو هزار و یک تصور یا حتی آرزو می کردند، فعالیت می کند.
داعش چه هست و چه نیست؟
داعش گروهی اسلامی نیست: وجود و اهداف آن هیچ ربطی به اسلام و آنچه در قرآن، پیامبر و سنت های وی تصریح شده است، ندارد. داعش از اسلام به عنوان ابزاری برای جذب نیرو و جمع آوری پول استفاده می کند. اسلام دین مهربانی و منطق است: دین روامداری و مهرورزی. همه مسلمانان معتقد روز خود را با این آیه از قرآن شروع می کنند: «به نام خداوند بخشنده مهربان»، آیه ای که آنان در هر سوره از قرآن تکرار می کنند تا مهم ترین صفات خالق خود را به یاد آورند، چیزی که در منتهی در جه زندگی اخلاقی و سعادت اخروی به دنبالش هستند. رفتار بی رحمانه داعش و اقدامات جنایتکارانه این گروه علیه اقلیت های دینی در عراق و سوریه با آموزه های قرآنی مبنی بر اینکه «هیچ اجباری در دین وجود ندارد» (سوریه بقره، آیه 256) تناقض دارد. همچنین آیه قرآنی دیگری تاکید می کند «که هر کس کسى را جز به قصاص قتل یا [به کیفر] فسادى در زمین بکشد چنان است که گویى همه مردم را کشته باشد و هر کس کسى را زنده بدارد چنان است که گویى تمام مردم را زنده داشته است (سوره مائده، آیه 32). با وجود همه اینها، اکثریت مسلمانان اقدامات داعش و گروه های وابسته به آن را ضد اسلامی و از نظر اخلاقی تنفر آمیز می دانند که هیچ جایی در آموزه های اسلامی میلیاردها نفر در طول تاریخ ندارد.
مسلمانان و پیروان دیگر ادیان به مدت قرن ها در کنار همدیگر با آرامش زیسته اند. حرم های دینی و مناطق باستانی در سراسر غرب آسیا (خاورمیانه) متعلق به جمعیت های مختلف اسلامی و غیر اسلامی از همان روز های نخستین اسلامی و حتی پیش از اسلام نشان از همزیستی مسالمت آمیز مردمان مختلف با دین های مختلف است. با این حال، تخریب این آثار با ارزش قدیمی به دست افراط گرایان نشان می دهد آنان تا چه اندازه از اکثریت جامعه مسلمان در منطقه فاصله دارند.
کسانی که اصول اساسی اسلامی یعنی مهربانی و همدلی را نقض می کنند که بارها در قرآن و سنت پیامبر تاکید شده است، فقط اسلام را برای بهره جویی در برنامه های خودشان تحریف می کنند. دست کم می توان گفت سرزنش کردن اسلام برای آنچه افراط گرایان انجام می دهند، دو رویی است. شایان ذکر است که بیشتر کسانی که اسلام را عامل عملکرد افراط گرایان می دانند، در دولت قبلی آمریکا به شدت حامی تجاوز به عراق بودند و با این کار می خواهند نقش خودشان را در ایجاد این گروه های هیولایی و آشوبی که در این منطقه ایجاد کرده اند، پنهان کنند.
داعش فقط یک گروه تخریب گر است. به صورت عمومی، گروه های افراط گر، با هر باوری که ادعای آن را دارند، در نقطه ای از روند توسعه خود به یک گروه مخرب تبدیل می شوند. داعش نیز استثنا نیست. این گروه، کار خود را به عنوان یک گروه مخرب با یک ساختار قدرت خودکامه، خودخوانده و سلطه گر آغاز کرد. از شیوه های کنترل اجباری ذهن برای نفوذ در جنگجویان خود برای اعمال بی رحمی و شیوه های متفاوتی برای جذب نیرو استفاده می کند که از جمله آنها رسانه های اجتماعی هستند. این گروه، سرزمینی را با بی رحمی و ارعاب در کنترل خود گرفته است.
عوامل موثر در ایجاد داعش
بحث هایی درباره عوامل تاثیر گذار بر موفقیت داعش در کنترل بخشهایی از سوریه و عراق مطرح هستند. معمولا این موفقیت ناشی از چند عامل است؛ از جمله ضعف یا فروپاشی حکومت مرکزی، حمایت اولیه مالی و نظامی از سوی برخی از دولت های منطقه ای که از سوی مقامات ثروتمند در داخل منطقه از شبه نظامیان تکفیری صورت می گیرد، کنترل مرزی ضعیف که امکان تحرک مرزی را برای جذب نیرو می دهد، دسترسی عمدی یا ناخواسته به برخی از انبارهای تسلیحاتی در سوریه و عراق، کسب تجربه در زمان مبارزه با آمریکا در عراق در طول سالیان زیاد و حمایت مالی خوب از فروش نفت و قاچاق انسان.
هر چند موارد ذکر شده در بالا همه در تقویت موقعیت داعش موثر بودند، عامل مهم دیگری در موفقیت داعش در تسخیر زمین موثر بود که نشان دهنده ماهیت این گروه است: نقش عمده اعضای گروه حزب بعث و وابستگان آن در عراق و سوریه؛ علت اولیه در موفقیت داعش در میدان های جنگ و نیز انتقال از یک گروه تروریستی انتحاری به الگوی یک گروه مهاجم که بر سرزمین هایی نیز تسلط دارد، ناشی از ائتلاف آنها با شبکه بعثی های وفادار به صدام حسین است.
این ائتلاف خود خواسته شیوه های تروریستی داعش را به شیوه های یک سازمان نظامی کلاسیک و ورزیده تغییر داد. در کنار ارائه تجربه های نظامی به داعش، بعثی ها همچنین شبکه قاچاقی را که در زمان دور زدن تحریم ها در دهه نود ایجاد کرده بودند، به میان آوردند. بعثی ها با این امید به داعش کمک کردند که نظام سیاسی سابق را که در آن شیعیان و کردها تحت حاکمیت سرکوبگرانه یک اقلیت قرار داشتند، بازگردانند. با این حال، جای شگفتی نیست که آنچه داعش انجام می دهد، یادآور شقاوتی است که در زمان صدام حسین روا داشته می شد. با این حال، با توجه به توازن قدرت در داعش، از بعثی ها در مدت زمانی خاص استفاده می شود و بعد از آن کنار گذاشته می شوند.
راهبردی جامع و لازم برای مبارزه با افراط گرایی خشن
این اجماع عمده بین المللی وجود دارد که داعش، یک ماهیت جنایتکارانه دارد که می بایست شکست داده شود و عاملان آن می بایست محاکمه شوند. این اجماع نشان می دهد که جامعه جهانی منافعی مشترک در شکست دادن داعش و گروه های مشابه از جمله گروه هایی دارد که حامی درگیری های فرقه ای هستند. هر چند که این اجماع گسترده یک امتیاز به شمار می آید، تبدیل کردن آن به یک اقدام موثر بسیار دشوار است. جامعه جهانی همچنان از داشتن یک راهبرد جامع، منسجم و پایدار برای مقابله با افراط گرایی خشن محروم است. چنین راهبردی می بایست این مشکل را در کلیت آن بررسی کند و عناصر ذیل را داشته باشد:
اول اینکه این اقدام می بایست جهانی، جدی، قانونی، بی تبعیض، فراگیر و غیر گزینشی و جدای از الگوهای منسوخ روابط ائتلافی دو طرفه باشد. با این کار، همه عاملان از تلاش برای اولویت دادن ملاحظات سیاسی بر این هدف می بایست پرهیز کنند. همچنین این مساله نیز باید در نظر گرفته شود که همه عاملان می بایست از استفاده از این مبارزه با افراط گرایی خشن به عنوان ابزاری برای ائتلاف سیاسی پرهیز کنند و عملکرد گزینشی و معیارهای دوگانه در این مبارزه را کنار بگذارند. افراط گرایی خشن نمی تواند برچسبی تازه برای حمله و بیگانه کردن رقبا و دیگران باشد. افراط گرایی خشن بسیار فراگیر تر و خطرناک تر از آنی است که به یک کشور و منطقه خاصی محدود شود. تلاش جهانی جدی علیه داعش وگروه های افراط گرای مشابه مستلزم هماهنگی های ذهنی و تغییرات پارادایمی است.
دوم اینکه این اقدامات می بایست براساس پایبندی کامل به معیارها و اصول قوانین بین المللی و بندهای منشور سازمان ملل بخصوص پرهیز از استفاه از نیروی نظامی علیه دیگر کشورها باشد. نمی توانیم این تهدید را با تقویت بنایان های آن و گسترده تر کردن فرصت های جذب نیرو برای آن از میان برداریم.
سوم، در چنین اقدامی می بایست مقرر شود که هر گونه جنگ علیه افراط گرایی خشن می بایست در مرحله اول و مهم تر از همه، در جبهه فرهنگی و عقیدتی باشد. با این حال راهبرد پیروزی می بایست رهبران دینی و اجتماعی، رسانه ها، دانشگاه ها، شبکه های اجتماعی و دیگر ابزارها را برای رد تفسیر تحریف شده خشونت مدار از دین و طرد فلسفه خشونت و نفرت در برگیرد که اصولا با بنیان آموزه های دینی در تضاد است. رهبران دینی از سراسر دنیا می بایست در خط مقدم این تلاش ها برای رد درک نادرست افراط گرایی خشن قرار بگیرند و یک صدا فرقه گرایی و حمله به اقلیت های دینی و قومی را رد کنند. در این خصوص، پیام اخیر آیت الله خامنه ای به جوانان اروپایی و آمریکایی، تلاشی جدی برای شروع چنین روشنگری هایی در بحث های فرهنگی و عقیدتی به شمار می آید.
چهارم، این کار همچنین می بایست مقابله با عوامل کمک و نگاه دارنده فضای لازم برای افراط گرایی از جمله دیکتاتوری، فقر، فساد و تبعیض را نیز در بر گیرد. به مسائلی مانند محروم سازی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جوانان در غرب و نیز اقدامات تبعیض آمیز و به حاشیه راندن افراد با ریشه های خارجی نیز باید رسیدگی شود. ادامه اشغال فلسطین و ادامه ظلم به مردم فلسطین و وضع اسفبار آنان نیز دیگر ابزار موثر برای جذب نیرو در گروها هایی همچون داعش شده است که نیازمند اقدام است.
پنجم، بایست اقداماتی را برای مقابله با اسلام هراسی که افراط گرایان خشن و مسلمانان واقعی را به یک چشم نگاه می کند، شامل شود چرا که اسلام هراسی به سود داعش و گروه های تکفیری دیگر عمل می کند و به پیامی که این گروه ها ارسال می کنند، اعتبار می بخشد. در عین اینکه می بایست نژاد پرستی و یهود ستیزی را نیز محکوم کنیم- و این کار را می کنیم- می بایست اسلام هراسی و بی احترامی آشکار به ارزش ها، باورها و مقدسات مسلمانان را محکوم کنیم و آن را یک جرم بدانیم. اسلام هراسی بایدبه عنوان شکلی از افراط گرایی به رسمیت شناخته شود که باعث تحریک و بروز خشونت می شود. با این حال، برای هماهنگی و همخوانی، می بایست همه اشکال افراط گرایی خشن محکوم و طرد شوند.
ششم، می بایست با همه کشورهای منطقه ای و نقش آفرینان بین المللی برای دفع افراط گرایی و دسترسی آنان به منابع مالی، جذب نیرو و دیگر منابع که برای گسترش ترور در منطقه و فراتر از آن استفاده می کنند، تعامل کرد. این امر می بایست شامل اقداماتی قاطع با دیدگاه پایان دادن به حمایت اخلاقی، مادی، لجستیک و مالی از افراط گرایان از بخش خصوصی و دولتی یا افراد در داخل و خارج از منطقه باشد. جلوگیری از تحرک آزادانه افراط گرایان از جمله اجرای کنترل موثر مرزی، برای اجرای این عملیات در کنار اخلال در شبکه های حمایت مالی و لجستیک و نیز همکاری های اطلاعاتی در این زمینه بسیار اهمیت دارد. باید جامعه جهانی و از جمله غرب را- در صورتی که واقعا به پایان دادن به افراط گرایی و شکست دادن داعش علاقه مند باشند- تشویق کرد تا از همه عوامل منطقه ای براساس جدیتشان در مبارزه با داعش و دیگر گروه ها و جریان های افراط گرا، حمایت نظامی و سیاسی خارجی به عمل آورند.
هفتم، می بایست حمایتی دائم از کشورهایی که به صورت مستقیم درگیر جنگ با افراط گرایی هستند، به عمل آید. می بایست در تلاش های این کشورها برای تقویت وحدت ملی و تمامیت ارضی حمایت به عمل آید. این رویکرد مستلزم کنار زدن گروه های مرکز گریز و عدم مداخله چینش قومی و فرقه ای است. هر رویکردی برای تضعیف این گروه ها در کنار تمایز بین گروه ها و بخش های جمعیتی به شرط حفاظت از آنان برای شکست دادن داعش لازم است.
هشتم، می بایست تمرکزی جدید در مبارزه با داعش و گروه های همسوی آن و جلوگیری از تضعیف جبهه مشترک علیه افراط گرایی در همه اشکالش ایجاد شود. اقدام نظامی علیه یمن برای نمونه، باعث ایجاد فضای لازم برای القاعده در شبه جزیره عربستان شده است. می بایست به جای بمباران کردن شهرها و فرودگاه های همدیگر، علیه داعش متحد شویم. تفاهم بین کشورها و گروه های مخالف با داعش و گروه های همسوی آن می بایست جوی موثرتر برای مقابله با افراط گرایی ایجاد کند. تلاش برای تضعیف کسانی که عزم و تعهد خود را برای مقابله با داعش نشان داده اند و حمایت از کسانی که در این خصوص چندان گرم عمل نمی کنند، می تواند باعث تضعیف تلاش ها برای مقابله و حتی ریشه کن کردن افراط گرایی شود.
ایرانیان از هر سن و گرایشی، بخصوص جوانان، همواره خشونت را رد و با همه اشکال آن از طالبان و القاعده در افغانستان تا القاعده در شبه جزیره عربستان، داعش و نیروهای مشابه دیگر در یمن، عراق و سوریه مبارزه کرده اند. ایران افتخار می کند که با حمایت از مقاومت در برابر طالبان، از گسترش حاکمیت این گروه در دهه نود میلادی جلوگیری کرده است. ایران عزم راسخ خود را در کمک به دولت عراق و هماهنگی با آن برای امداد رسانی به همه گروه هایی که با تهدید داعش روبرو هستند، نشان داده است. زمانی که اولین ضربات این گروه در ژوئیه دو هزار و چهارده خود را نشان داد، همه کناره گرفتند، غافلگیر شدند یا درباره دستاوردهای تاکتیکی ممکن شروع به توهم بافی کردند، ما با مستشاران و کمک های نظامی خود، پیش از آنکه هر کمک دیگری ارسال شود، برای به چالش کشیدن این گروه و کمک به نجات بغداد، اربیل و آمرلی از داعش برخاستیم. مشاوره و آموزش تاثیر خود را در ماه های اخیر بر عقب راندن داعش از برخی از مراکز قدرتش در غرب عراق نشان داده است.
ما همچنین در برخی جبهه های فرهنگی و عقیدتی نیز به چالش برخاسته ایم. در حالی که برخی ها به دنبال جنگی ویرانگر و مهندسی اجتماعی منطقه ما در دو هزار و یک بودند، ایران «طرح جهانی گفتگوی تمدن ها» را داد که در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید. به تازگی نیز رئیس جمهور روحانی برنامه جامع «جهان عاری از افراط گرایی خشن» را ارائه کرد که در دو هزار و سیزده، در مجمع عمومی سازمان ملل تصویب شد. این طرح، راهی را برای مقابله با افراط گرایی خشن ارائه می کند که اگر دنبال و اجرا شود، می تواند مردم سراسر دنیا را توانمند سازد تا به صورتی موثر علیه برخی چالش هایی که اکنون با آن روبرو هستیم، اقدام کنند.
بر اساس تجربه و موفقیت هایی که ایران تا کنون در تلا ش های خود برای مهار و شکست دادن ریشه های افراط گرایی خشن به دست آورده است، ما حاضریم در سطوح دو جانبه، منطقه ای و جهانی نقش آفرینی کنیم. همکاری در همه سطوح برای شکست دادن داعش، جبهه النصره و گروه های همسوی آنها ضروری است زیرا آنان تهدیدی جهانی هستند که نه فقط جوامع محلی بلکه کشورهایی را که از مرکز این بحران نیز دور هستند، تهدید می کنند. امید داریم که نقش آفرینان منطقه ای و جهانی هر چه زودتر به اهمیت این مساله پی ببرند و در این تلاش جمعی به تعامل بپردازند.